عاشقت شدم

میخوام بهت اعتماد کنم 

تو این وضع بد دور و زمون 

کجا بیام سر قرار تو 

زیر بارون یا کنار رنگین کمون 

از دلت صدای عشق و شنیدم 

وقتی گفتی واست میمیرم  

تو؛ چشات هوای عشقو داره 

مثل آسمون میخواد بباره 

فدای چشمون گریونت 

دله تنگ و بی قرارت 

میدونم عاشقی بد دردیه 

فدای عشقه بی زبونت 

 میگم بهت؛ اما خنده نکن 

تورو خدا دلمو مسخره نکن 

منم دیگه کم کم عاشقت شدم 

دوست دارمت روازدگری باورنکن

  

تورو میخوام

 

 

خوب و بد زندگی مال من شد 

شانس کم روزگار مال من شد 

اونیکه خواستم از این دنیا 

فقط توی خوابم مال من شد 

من تورو تو بیداری میخوام 

میون گل و گلزار؛کنارم میخوام 

من از خدا و دنیا ارزویی ندارم 

فقط تورو با عشق تو میخوام 

بیا عشقمونو با هم قسمت کنیم 

روزای عمرمونو باهم سر کنیم 

برای باهم بودن دل دل نکن 

بیا قلبمونو زیر بارون بنام هم کنیم 

گول نگاتو خوردم

 اولش دیوونه ی نگات شدم 

پریشون روی ماهت شدم 

لبخندی زدی قصد دلبری 

عاشق لبخند نازت شدم 

اما بی دوام بود نگاهت 

نقابی بود جلوی روی ماهت 

لبخند تو از روی کینه بود 

ندانستم دشمنی در سینه بود 

ما که روزای خوبی داشتیم 

کنار هم صفایی داشتیم 

قصد جان مرا داشتی  

ما که دل به دل راه داشتیم 

گفتی با توام هر جا بری 

بگو به من گر دشمنی داری 

سر جنگ کنم با دشمنت 

ندانستم تو با من جنگ داری 

خنجری کردی در دل من 

عشق رو کندی از دل من 

کاش خنجر تو جای قلبم 

فرو می بردی در سر من 

من که از عشق تو مرده ام 

دگر دلی نمانده در سینه ام

یه دل داشتم که تو با نامهری

کشتی و گفتی که فدای سرم

برون رویدر

 

برون هونه ته رویدر 

خشی هونه ا در 

دل مردم شاد ایکرده 

لب همشو هن پر خنده 

ایشوشته رخ و کوه و پر 

اچن مردم تم برکه و پس پر 

آبشار و هوخورکو و هوبس 

جم بسن مردم ا ته بس 

شل جم بده ته موه 

بده مخصوص گیشته 

پسین جمعه و خانواده 

همه اچم ا له چربه 

هوا سرد بده یه کمی 

دل مردم گرم بده یه کمی 

بر سبزه و چمن و بهار

بر له کوه و سیزده بدر 

همه خوشحال هسن اروز 

کسی ناختی ته خانه اروز 

خدا بکن کسی مریض نبو 

که شه دل امنی گیشته ی اروز 

خدا بکن بیا برون یه بار دیگه 

دل مردم خش بو یه بار دیگه 

در بیا خهر و خمسالو 

دور هم جم بن مردم یه بار دیگه 

 

 

عکس از رویدرنیوز 

شعر از : شاهین آریان

عشق اول

 

 

برای اولین بار مهرش به دلم افتاد

وقتی که چشمم به چشمش افتاد

به دله دیوونه ی خویش گفتم

اونی که خواستی رو خدا بهت داد

با وجود تو تن خسته ی من

پر میشه از عشق و صفا

همه حرفای من در همه جا

میشه از محبت و وفا

این اولین عشق منه

رنگه بهار رو داره

بارون بهاریه من

لحظه لحظه می باره

ولی کمی هم میترسم

از اینکه یاری دیگه داری

من بمیرم برای تو

ولی تو یه چشم براهی داری

بیا خودت بهم بگو 

حقیقت رو بهم بگو

 بگو که دوسم داری

یا واسه یکی دیگه

چشمی براه داری؟

اون دیگه رفته

یک سال گذشت از روز دیدار 

روزه خوب و خوش روزگار 

بعد از گذشت یکسال 

ندیدم تورو حتی یکبار 

هرچه گفتم به دلم بیخیال 

دیگه نمیاد؛ رفته اون انگار 

شاید کسی دیگه یارش شده 

غصه به دلت نکن؛ برو دنبال روزگار 

برو شاید یکی دیگه قسمتته 

اون یکی شاید محرم دلته 

ولی حرف دلتو با کسی نزن 

اونم شاید یه جورایی نامحرمته 

اگه نشست کنارت 

گفت منم محرم رازت 

میام باهات تا اونوره دنیا 

حتی میخوابم توی قبرم بغلت 

حرفشو باور نکن 

بدون یه روزی میشه دشمنت 

مثل اونی که رفتش 

تا نخوری دوباره حسرتش

درد دوری

 

 

امشب؛ شبه تنها شدنه منه  

شبه بیقراری و دلتنگیه منه

شب انتظار کشیدن و غصه خوردن 

شب دلگیره من و غمهای منه

شبی از جنس غم و غصه 

میون همه ی شبهای منه  

شبی به سر میشود این غم 

شادی میشینه در  دله من 

خدایا صبری بده به دلم 

که نداره تحمل غم 

از غم دوری میشوم گریان 

دیده گانم پر میشه از اشکام 

میشینه اشکم به روی گونه هام 

به دادم برس ای خدای مهربان 

یادش بخیر اون روزا

یادش بخیر  

روزی که باهم بودیم زیر گنبد کبود 

جز من و تو دیگه هیچ کسی نبود 

یه دست مهربونی پشتمون بود 

که پناه قلب خستمون بود 

اون دست مهربون و بی ریا 

دست خدای خوبمون بود 

یادش بخیر 

باهم زیر گنبد عهدی بستیم 

عهدی از مهر و محبت بستیم 

دست تو دست هم گذاشتیم 

باهمدیگه پیمان یاری بستیم 

اما من عهدمونو شکستم 

بد کردم که قلبتو شکستم 

حالا که اشتباهمو دونستم 

چشم به راهه تو نشستم 

منتظرم که برگردی دوباره 

با اینکه می دونم برگشتنت محاله 

یادش بخیر 

اون روزا دیگه بر نمی گرده 

حال تورو فقط خدا میدونه 

من شدم پشیمون و پریشون 

اگه بیای؛ دلم دیگه قدرتو میدونه

تنهام نذار

 

 

دنیا اینجوریه؛ یه روز خوب یه روز بد 

تنهام نذار و بمون کنارم تا ابد 

اگه بری و جاتو خالی کنی تو دلم 

پر میشه دلم از غصه و غم 

اگه بری از پیشم و تنهام بذاری 

بری از دلم و غم تو دلم بذاری 

میترسم روزی برگردی 

که دیگه جایی تو دلم نداری 

تنهام نذار و دلمو شاد کن 

از غم هجران آزاد کن 

غم هجران تو زندانیست واسه من 

بیا تا زندان بشه قصر واسه ی من 

سرنوشت

 

ای کاش سرنوشت جز این می نوشت

گله دارم از این سرنوشت 

که واسم بد نوشت

میون این همه خوبی ها

واسه من درد جدایی نوشت

ستاره ها رو گرفت ازمن

مهر و محبت رو گرفت از من

سهم منو کرد دروغ و ریا

ماه شبهامو گرفت از من

ازش همدرد خوبی خواستم

روشنایی شبهامو خواستم

میون این همه روز و شب

ازش عشق و وفا رو خواستم

اما ببین چه خواستیم و چه شد

یار خودم و دلداره خودم هم جدا شد

اینا همش تقصیره سرنوشته

که دست من و تو از هم جدا شد

ستاره

ستاره ی من کجایی ؟ 

 

 

 

نشسته ام در کوچه های دلواپسی 

پس تو کی میای و به فریادم میرسی 

به انتظار دیدنت سالهاست منتظرم 

از عشق تو دلم نمیپرسد حتی حال کسی 

به امید دیدنه دوباره ی تو 

نشسته ام من چشم به راه تو 

اگر خواهی بدانی از حال من 

حال زار من نیک شود با روی ماه تو 

دیگه دلم گرفته از زمین و از زمون 

انگار یکی فاصله انداخته بینمون 

بیا تا فاصله ها رو کم و کم وکم کنیم 

تا یکی بشه واسمون آسمون 

تو آسمون سیاه و تاریک 

ندارم حتی یه ستاره 

هرکی واسه خودش ستاره ای داره 

تو تک ستاره ی منی ستاره

بیا کنارم

 

دلم تنگ است ای مهربون 

به فریادم برس ای آسمون 

برای دیدنش لحظه شماری میکنم 

به مثال لیلی و مجنون 

تا سخنی میگویم از تو 

تازه میشود درد دل من 

هرچه گویم از غم تو 

میسوزد این قلب تشنه ی من 

گر تو برگردی کنارم 

رسی هردم به فریادم 

شاد میشود دلم از دیدنه تو 

بسان شیرین و فرهادم