ازتو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم ازکوی تو ،لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران ،وای به حال دگران
هیچ میدانی چراچون موج درگریزازخویشتن ،پیوسته می کاهم ؟
زانکه براین پرده ی تاریک این خاموشی نزدیک
آنچه می بینم ،نمی خواهم
آنچه می خواهم ،نمی بینم