گول نگاتو خوردم

 اولش دیوونه ی نگات شدم 

پریشون روی ماهت شدم 

لبخندی زدی قصد دلبری 

عاشق لبخند نازت شدم 

اما بی دوام بود نگاهت 

نقابی بود جلوی روی ماهت 

لبخند تو از روی کینه بود 

ندانستم دشمنی در سینه بود 

ما که روزای خوبی داشتیم 

کنار هم صفایی داشتیم 

قصد جان مرا داشتی  

ما که دل به دل راه داشتیم 

گفتی با توام هر جا بری 

بگو به من گر دشمنی داری 

سر جنگ کنم با دشمنت 

ندانستم تو با من جنگ داری 

خنجری کردی در دل من 

عشق رو کندی از دل من 

کاش خنجر تو جای قلبم 

فرو می بردی در سر من 

من که از عشق تو مرده ام 

دگر دلی نمانده در سینه ام

یه دل داشتم که تو با نامهری

کشتی و گفتی که فدای سرم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد