بیا عشق من

بی تاب توام یادم کن 

دل تنگ توام شادم کن 

در این دنیای بی عشق 

یه ذره عشقتو نثارم کن 

من برای با تو بودن  

از همه کوهها میگذرم 

برای دیدنه روی تو 

دنیارو زیر پا میگذارم 

ندارم آرزویی جز داشتنه تو 

از همه میگذرم برای دیدنه تو 

بیا ذره ذره فاصله رو کم کنیم 

تا که من بشنوم صدای آواز تو 

بیا ای عشق من 

دستو بذار تو دست من 

تویی یگانه یار نازنینم 

جز تو به کسی دل نبندم 

یاد اون روزا بخیر

یاد اون روزا بخیر

مهربون بودی و باصفا

خوب بودی و پر از محبت

عاشق بودی و با وفا

یاد اون روزا بخیر

نبود در دل تو کینه

باهم میرفتیم دشت و صحرا

به دنبال مهر و صلح و صفا

یاد اون روزا بخیر

حرفات همه حرف دل بود

نگاهت باصفا بود

تو دلت کینه نبود

یاد اون روزا بخیر

سال نو مبارک

 

 

یا مقلب القلوب والابصار

یا مدبرالیل والنهار

یا محول الحول والاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

 بهار آمد و سالی دگر شد

سبزه به چمن آراسته شد

بهار آمد بهر نو شدن ای عزیزان

دلها از غم و غصه آزاد شد

سال نو شد و کینه کهنه

شادی شروع گشت و غم پایان

نوروز و آمد و سفره ی هفت سین

سبزه و سمنو و سیب و سوزن و سرکه و سکه و سیر

سال نو مبارک

مشکی رنگه عشقه

 

 

مشکی رنگ محبت

نه رنگه دوری و نفرت

مشکی پوش چه خوشگله

مشکی سراسر عشقه

مشکی زندان غم نیست

مشکی صفای عشقه

تویی که عاشقی تو دنیا

مشکی بپوش که نماد عشقه

تنگه غروب

تنگه غروب که میشه دلم می گیره 

                  هوای آسمون من هرروز یه رنگه 

رنگ غروب و من دوست ندارم 

                  گریه ی من از روی دل تنگیه 

غروب نکن ای خورشید تابان 

                 همیشه واسه دله من بمان 

نذار دلم بگیره از تنهایی 

                 نکن چشام و از اشک گریان 

آمدنت ای غروب بهر چیه 

                  تاریک کردن دنیام بهر چیه 

من روشنی رو دوست دارم 

                 دلیل ظهورت ای ماه چیه

حلقه

 

 

حلقه ی زرینی که دادی به من

گذاشتم اونو به یادگاری 

میون دست و دل خود نهادم 

گذاشتم با دیدنش یادت کنم 

هرروز صبح که چشم باز می کنم 

یه نگاهی به حلقه می کنم 

یاد تو می افتم و عکس تو میاد جلوم 

میشه چشام پر از اشک و گریه می کنم 

یه حلقه از من به تو یکی از تو به من 

می اندازیم اونارو در دست هم 

با این حلقه امید دارم که ما 

بمانیم تا ابد برای هم

دزد عشق من کیه؟

دوست دارم شده دوست داشتم

بذر مهربونی رو واست کاشتم 

اما تو قدر اونو ندونستی 

منم نگاهم رو از نگاهت برداشتم 

عشق من به تو عشق مجنون بود 

نگاهم به تو نگاهه فرهاد بود 

اما تو نه لیلی شدی و نه شیرین 

عشق من واسه غرور تو حیف بود 

مغرور بودی و غرورت منو کشت 

ندانستم کی بذر محبت در دلت کاشت 

هرکی منو به این روز بنداخت 

بگیره تقاص دلمو ازش خداش 

من از خدای خود چنین خواهم 

عشق و محبتش را عذاب خواهم 

ندانم چه وقت بر سرش آید این عذاب 

اما خدایا صدای نماز جنازه اش را خواهم

خداحافظ عزیزم

 یادمه شبی که شکست دلم 

بی صدا و آروم از غصه و غم 

دلی که باتو بودن رو میخواست 

اما زدی تیری تو بر دلم 

لعنت به اون شب

شبی از جنس نفرت 

میون دل شکنی ها 

دل من هم مرد از نبوده محبت 

برای این دله زخمیه من 

نمونده حتی یه مرحم 

دل شکسته چه میخواد 

جز یه یار و یه همدرد 

تو که دله منو شکستی 

حالا دیگه با کی هستی 

اما یه نصیحت از من بگیر 

قدرشو بدون با هرکی هستی 

نمیخوام که تورا نفرینت کنم

اما جای تیر تو مونده رو دلم 

برو با یارت منم بیخیالت شدم 

الهی همیشه موفق باشی گلم

خوشگله محلمون

 

 

دختره محلمون قشنگ و مهربونه

خوشگل و خوب و نازنینه 

هی میگم دوست دارم عزیزم 

اما ادا و ادوارش پر نازه 

من عاشقش شدم 

دیوونه ی نگاش شدم 

حیرون و پریشون اون همه 

ادا و ادواراش شدم 

میگم دوست دارم 

میگه باورت ندارم

میگم بیام خواستگاریت 

میگه واااااا  قصد ندارم 

 میگم بیا سر قرارمون 

میگه نه. نمیام کنارتو

میگم ناز نکن بگو اره 

میگه بابام نمی ذاره 

میگم بیا تا فرار کنیم 

بریم یه جای دور و دراز 

اما چه فایده این دختره 

میکشه منو با نازاش 

 یه جورایی کم اوردم 

از دست این کارش 

هرچی میگم خریدارم 

هی زیاد تر میشه نازش

دلمو شکستی

دلم گرفته؛ نای خوندن ندارم 

با رفتنت دیگه یاری ندارم 

تو بودی محرم راز دل من 

دیگه محرم رازی ندارم 

با رفتنت دلی شکسته با خود بردی 

مرا به طوفان تن سپردی 

تویی که روزگاری پناهم بودی 

تنه منو به جمع مردگان بردی 

تو رفتی و دل منو گذاشتی زیر پا 

اما خیال تو هرگز منو نمیکنه رها 

رویا

 

دوست دارمت قد یه دنیا 

قد ستاره های آسمونا 

چه کنم نمیچرخه زبونم 

وقت گفتنه دوست دارم؛ رویا 

ای مهربونم؛ ای رویای من 

بی تو تاریکه آسمونه من 

جای تو اینجاست 

تو قلب بی ریای من 

اگه بگم شاید نشه باورت 

وقتی نیستی میگیره دلم 

اشکام میاد رو گونه هام 

نداره طاقت دوریت دلم 

رویای من کی میای تو 

دنیام فقط تو رو کم داره 

چشم به راه تو نشسته ام 

شبام بی تو مهتابی نداره

طوفان مرگ

 

 

میخوام بگم از دله پر غصه 

از درد دل و هرچه دارد این قصه 

دل من مثال کتابی پر ماجرا 

میون این کتاب برگیست پر غصه 

دلم گرفته یاری نداره 

هرچه داشتم رو باد برده 

من بدنبال یاری می گشتم 

ندانستم که قلبم رو هم برده 

ای طوفان ظالم و بی رحم 

من حالا دنبال کی برم  

مگه قلب دگری جز من روهم بردی 

بدنبال خودت مثل دله من 

من عاشق (م) شدم 

قلب اونو صاحب شدم 

اما حالا که شکستی قلبمو 

من دیگه بی یار و بی کس شدم